Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206

Deprecated: array_key_exists(): Using array_key_exists() on objects is deprecated. Use isset() or property_exists() instead in /home/razcharitycom/public_html/Zend/Registry.php on line 206
وب سایت خیریه راز

خودتو بکار تا سبز باشی

خودتو بکار تا سبز باشی

خودتو بکار تا سبز باشی

  • 1400/12/08

باید به هم بگیم که بیداریم، بیدار بودن یعنی سبز بودن، تنها راهِ نشون دادنِ بیدار بودن سبز بودنه، باید خودتو بکاری تا سبز باشی، باید همه بهم بگیم که بیداریم، باید دستامون رو به دست هم برسونیم، فکر کن اگه همه سبز باشیم چی بشه …
ببین شاید تو یادت نیاد ولی یه وقتایی یه روزایی بوده آدما حتی روی زمین زباله می‌انداختن، بعضی‌هاشون می‌رفتن کنار ساحل و دریا و اون‌جا رو خراب می‌کردن، حتی جنگل‌ها …، ببین الان ما از این‌جا، از توی دلِ خاک داریم اونارو می‌بینیم، اما اونا ما رو نمی‌بینن هنوز، این دختر کوچولو رو ببین، خیلی ناراحته، اونم مثل بقیه ناراحته از این‌که سبزی داره کم‌تر می‌شه، از این‌که دیگه کسی بیدار نیست، از این‌که دیگه امید نیست، من خیلی وقته این‌‌جام، اونی که من رو کاشت همیشه به مادرش می‌گفت: مامان مثل‌ زمین‌ می‌مونه، مامان باید شاد باشه و زمین سبز، پس تا می‌شه سبزی بکاریم واسه شادی. می‌گفت:‌ این یه رسم قدیمیِ که ما همیشه روز درخت‌کاری درخت بکاریم؛ دونه‌ي امید بکاریم، تا یادمون بمونه سبزی برامون زندگی میاره. الان این دختر کوچولو منتظره تا تو بیدار بشی، سبز بشی، تا امید توی چشماش جَوونه بزنه. مثل همونی که یه روز من رو کاشت.
شاید اگه اون روز‌ که اون من‌ رو کاشت، اون پرنده نمی‌اومد سراغ من تا با نوکش من‌ رو برداره؛ بعد از نوکش بیفتم توی جریانِ آب، برم تویِ دلِ سنگ و بشینم به دلِ خاک و بمونم تا الان که تو رو ببینم، این جا نبودم که برات راز سبزی و امیدِ اون رو بگم. ببین اون می‌گفت: هر چی بکاری سبز بشه امید می‌شه، هرچی امید بشه زندگی می‌شه. حالا تو داری اونی که تو رو کاشته رو از این‌جا می‌بینی، چشماش منتظرن تا تو سبز بشی، مگه نگفتی وقتی که داشت می‌کاشتت آرزو کرد که یه روزی بیاد که آدما و حیوونا و درختا مثل قبل باهم مهربون باشن. تو الان امیدِ اونی …
یادمه اونی که من‌ رو کاشت با این‌که نمی‌دونست چند لحظه بعد سرنوشت من عوض می‌شه می‌گفت: درخت که می‌کاری خودتو می‌کاری، خودتو می‌کاری تا همیشه سبز باشی، سرت بلند باشه، وقتی به درخت نگاه می‌کنی اِنگار به خودت نگاه می‌کنی. رازش اینِ که یه دونه می‌ره تویِ دلِ خاکِ تاریک و چند روز بعد سبز می‌شه تا آسمونِ روشنِ آبی، درست شبیه زندگی. می‌گفت: باید بیدار بود؛ با دلِ سبز، باید امید داشت، باید امیدکاشت.
می‌گفت: باید به هم بگیم که بیداریم، بیدار بودن یعنی سبز بودن، تنها راه نشون دادن بیدار بودن سبز بودنه، باید خودتو بکاری تا سبز باشی، تا امید باشی، باید همه بهم بگیم که بیداریم، باید دستامون رو به دست هم برسونیم، فکر کن اگه همه سبز باشیم چی بشه …
تو هم خودتو بکار تا سبز باشی
امیدِ سبزِ فردا